༺࿇🤍࿇༻
زنـدانیِ آغوشِ "خزانم" میخواست
بیطاقتِ غمهای جهانم میخواست
آن "خسـروِ" شیرینْ/نَفَسِ "احوالـم"
یِکْمُهرِ سکوتْ، بر لبانم میخواست
༺࿇🤍࿇༻
زنـدانیِ آغوشِ "خزانم" میخواست
بیطاقتِ غمهای جهانم میخواست
آن "خسـروِ" شیرینْ/نَفَسِ "احوالـم"
یِکْمُهرِ سکوتْ، بر لبانم میخواست
༺࿇🤍࿇༻
"مرثیه" غـزل "کنایهی" غم دارد
بـاغِ گُلِ "سرخْ" سایهی غم دارد
برخیز وُ ببین که آسمان باریده
خُشکیده قلمْ که مایهی غم دارد
༺࿇🤍࿇༻
نمازم با "سلامت" همزمان شد
قنوتم با حضورت بیزبـان شد
به "محرابت" نمازم را شکستم
دعــاها "مستجابِ" لامکان شد
༺࿇🤍࿇༻
یک "رازِ" مگو به دفتـرِ جـان بودی
در قلبِ صدفْ همیشه پنهان بودی
ای "دُرِّ" گرانبــها ...ای "مرواریــد"
"آیینهترین" شعرِ ... "بـاران" بودی
༺࿇🤍࿇༻
خورشید گُلی به فرشِ کویش بفرست
یا قاصدکی به جستوجویش بفرست
ای "بـاد" بـرو، به رسمِ "بـاران" خـزان!
"بوسـه" به "لبِ" بهانهجویش بفرست
༺࿇🤍࿇༻
༺࿇🤍࿇༻
با زنگِ سکوت، سازِ عشقم باشی
گلبانگِ حزین "راز" عشقم باشی
گلواژهی پُر ترانهیِ شعر وِ شور
"آیینهیِ" نـور وُ ناز عشقم باشی
تعداد صفحات : 1